۱۴۰۲ شهریور ۳, جمعه

بحران خشکیدگی دریاچه‌ی ارومیه، فاجعه‌ای زیست‌محیطی/ سعید وفا


 

دریاچه‌های آب‌شور اکوسیستم‌های بسیار ارزشمندی هستند که تأثیرات شگرفی در تنوع زیستی، اقتصاد‌ محلی و تنظیم اقلیم منطقه‌ای دارند. این اکوسیستم‌ها علاوه بر جذب گردشگران و محققان، به عنوان محیط زیستی برای پرندگان مهاجر و گونه‌های مختلف حیوانی و گیاهان منحصربه‌فرد عمل می‌کنند. این روزها بار دیگر توجه بسیاری از فعالان محیط‌‌زیست و مردم به وضعیت بسیار وخیم دریاچه‌ی ارومیه، سومین دریاچه‌ی بزرگ آب‌شور زمین جلب شده است. 

دریاچه‌ی ارومیه با تنوع زیستی بسیار غنی خود بیش از ۲۱۰ گونه پرنده مانند فلامینگو، پلیکان، نوک قاشقی و مرغ دریایی و بسیاری از گونه‌های خزندگان، دوزیستان و پستانداران را در خود جای داده است. (۱) در حالی که تغییرات اقلیمی بهانه‌ی خوبی دست جمهوری اسلامی داده تا فاجعه‌ی محیط زیستی که بر سر دریاچه‌ی ارومیه آمده را از سر خود باز کند، مطالعات و تحقیقات نشان می‌دهد که تنها کم‌تر از بیست درصد از کاهش آب دریاچه‌ی ارومیه مربوط به تغییرات اقلیمی است.

بیش از ۲۸ درصد مردم ساکن در حوزه‌ی دریاچه‌ی ارومیه زندگی خود را از محل تولید محصولات کشاورزی تأمین می‌کنند. (۲) برای تأمین آب این زمین‌های کشاورزی بیش از ۱۰۶ هزار حلقه چاه مجاز و غیرمجاز در حوزه‌ی دریاچه‌ی ارومیه ایجاد شده که دارای رتبه‌ی اول تراکم چاه‌های غیرمجاز در کشور است. (۱) سطح زمین‌های زیر کشت در اطراف دریاچه‌ی ارومیه از سال ۱۹۸۰ بیش از دو برابر شده است. (۳) علاوه بر این، محصول این زمین‌های زیر کشت هم از حبوبات به محصولاتی که آب بیش‌تری نیاز دارند از جمله چغندرقند، سبزیجات، خربزه و هندوانه تغییر کرده است. برای مثال، تولید سیب، انگور و چغندر قند در حوزه‌ی آبریز ارومیه در چهار دهه‌ی گذشته تقریباً سه برابر شده است. (۳) سیزده رودخانه‌ی دائمی از جمله دو رودخانه‌ی مهم زرینه‌رود و سیمینه‌رود که از دل کوه‌های زاگرس در کردستان سرچشمه می‌گیرند به دریاچه‌ی ارومیه واریز می‌شوند. این در حالی است که جمهوری اسلامی با بی‌درایتی در این چند دهه بر روی این رودخانه‌های منتهی به دریاچه‌ی ارومیه ۷۲ سد ساخته است. (۱) پرندگان مهاجر به دنبال منابع غذایی و محیط مناسب برای تولد و تغذیه به این دریاچه می‌آیند. افزایش شوری آب و کاهش جمعیت میگوهای آب‌شور به عنوان منبع تغذیه‌ای اساسی برای این پرندگان، تنظیم تعادل زیستی این اکوسیستم را تهدید می‌کند.

حدود ۸ میلیارد متر مکعب نمک در این دریاچه وجود دارد که در صورت خشک شدن آب دریاچه به صورت طوفان‌های نمکی زندگی اکثریت گیاهان و جانوران این منطقه از تهدید خواهد کرد و منجر به بروز یک فاجعه‌ی محیط زیستی، کشاورزی و اجتماعی در این منطقه می‌شود. (۲) جمعیتی بالغ بر۶.۴ میلیون نفر در اطراف دریاچه‌ی ارومیه –از جمله در دو کلان‌شهر تبریز و ارومیه— زندگی می‌کنند که در صورت خشک شدن این دریاچه، مجبور به مهاجرت خواهند شد. (۴) حق زندگی در محیط پاک و سالم برای تمام موجودات یک حق اساسی است. خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه منجر به تخریب محیط زیست این منطقه شده که به نوبه خود باعث نقض حق زندگی سالم برای مردم و حیوانات منطقه می‌شود. این مسئله، با نقض حقوق محیط‌ زیستی و عدالت محیط‌زیستی، می‌تواند تأثیرات جدی بر زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم، منطقه و زندگی حیوانات داشته باشد.

جمهوری اسلامی در تمامی این سال‌ها با در پیش گرفتن راه‌حل‌های اساسی برای خارج کردن کشور از وضعیت بحرانی، با طرح‌های شکست‌خورده از جمله انتقال آب، همه‌ی فرصت‌های طلایی برای احیای دریاچه‌ی ارومیه را از دست داده است. طرح‌های انتقال آب علاوه بر این‌که بسیار پرهزینه و زمان‌بر هستند، ریشه‌ی بحران را از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر منتقل می‌کنند. ریشه‌ی بحرانی که دامان دریاچه‌ی ارومیه و محیط زیست ایران را گرفته است از تفکری می‌آید که تلاش دارد دور ایران را دیوار بکشد و از بدن رنجور این سرزمین گندم و جو خودکفایی و استقلال تولید کند؛ استقلالی که در عمل ایران را به یکی از مستعمره‌های چین و روسیه تبدیل کرده است. در تمامی این سال‌ها سیاستمداران جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند تا تحریم‌هایی که بر اثر ماجراجویی‌های هسته‌ای و منطقه‌ای حکومت بر مردم ایران تحمیل شده، ورق‌پاره، بی‌اثر، و حتی نعمت بخوانند. اما در حقیقت این محیط زیست رنجور ایران است که هزینه‌ی اصلی این ماجراجویی‌ها را می‌پردازد. تلاش برای خودکفایی گندم، منجر به خشک‌شدن رودخانه‌ها و تالاب‌ها و تخلیه‌ی سفره‌ی آب‌های زیر زمینی فلات مرکزی ایران می‌شود. بی‌اعتباری و ناتوانی کشور در قدرت چانه‌زنی منطقه‌ای منجر به حذف حقابه رودخانه‌های مرزی و خاموشی امثال دریاچه‌ی هامون می‌شود. دیوار کشیدن دور ایران و انزوای کشور منجر می‌شود که به جای توسعه صنعت توریسم و اقتصاد خدماتی، در اطراف دریاچه‌ی ارومیه زمین‌های کشاورزی چند برابر شود و این دریاچه‌ی باارزش به سرنوشت فعلی دچار شود.

 راه‌حل بحران فعلی دریاچه‌ی ارومیه نه پروژه‌های شکست‌خورده‌ی انتقال آب، که جراحی بزرگ در سیاست‌های کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این نظام است. اگر یک حکومت عادی سکولار و دموکراتیک در ایران حاکم شود با توجه به شرایط محیط زیستی کشور، اقتصاد خیلی از مناطق ایران –از جمله در حوزه‌ی دریاچه‌ی ارومیه—، باید از صنعت کشاورزی به اقتصاد خدماتی تغییر کند. در حال حاضر این احتمال وجود دارد که دریاچه‌ی ارومیه هیچ‌گاه به شرایط روزهای اولیه‌ی خود برنگردد، اما با یک برنامه‌ریزی صحیح و کار کارشناسی هنوز فرصت برای احیای این دریاچه باقی است. گام اول شکستن دیوار و حصری است که رژیم فعلی دور ایران کشیده است. ایران تنها زمانی فرصت پیدا می‌کند تا مشکلات محیط زیستی را برطرف کند که عضوی فعال و قابل احترام از جامعه‌ی بین‌المللی باشد. برای احیاء دریاچه‌ی ارومیه و محیط زیست رنجور ایران گام اول رفع حصر ایران، همکاری‌های فرامرزی در زمینه‌ی آب و تغییر بنیادین در اصول اقتصادی و سیاسی کشور است. گام دوم اصلاح صنعت کشاورزی و ترویج کشاورزی بوم‌شناختی و پایدار، تدابیر جدی برای کنترل برداشت‌های آبی در حوضه آب‌خیز، مدیریت بهینه منابع آبی و اصلاحات یارانه‌ای و واقعی کردن قیمت آب در کشور است. در نهایت یک حکومت عادی و دمکراتیک در ایران وظیفه دارد که با توسعه متوازن کشور،  تمرکززدایی در مدیریت محیط زیستی و آموزش محیط زیستی شهروندان، جامعه را در تصمیم‌گیری‌ها سهیم سازد. در یک ایران دمکراتیک، علاوه بر وظایف محیط زیستی که انجامش بر عهده‌ی قوای سه‌گانه قانون‌گذاری، اجرایی، و قضایی خواهد بود، باید شرایطی برای ایجاد نهادها یا آژانس‌های تخصصی نیز فراهم شود که بر مدیریت محیط زیست کشور نظارت کنند و قدرت چانه‌زنی و تأثیرگذاری داشته باشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.