موضوع : سخنرانی : حقابه هیرمند

 

 

موضوع : سخنرانی : حقابه هیرمند

 عدم پرداخت حقابه هیرمند از طرف کشور افغانستان باعث ایجاد تنش شدید بین دولت جمهوری اسلامی ایران و گروه طالبان در افغانستان شده است . البته این مورد عدم پرداخت حقابه سابقه طولانی حدود 150 ساله دارد  . هم در رودخانه هیرمند و هم هریررود که این رودخانه از بزرگترین رودخانه های کشور افغانستان هستند و هر کدام  به طول حدود 1100 کیلو متر از ارتفاعات هندوکش سرچشمه می گیرد  . تا زمانی که افغانستان در گیر جنگ با کشورهای همسایه و جنگ داخلی بود به دلیل نبود دولت مقدر و عدم وجود سد و یا انحراف آب به صورت طبیعی آب مسیر خود را طی کرده  و در انتهای به تالاب هامون می رسید . تا زمانی که سد کجکی به حجم مخزن 8/2 میلیارد متر مکعب در سال 1959 میلادی توسط آمریکا بر روی هیرمند احداث شد  و در همان سال آبگیری مشکلاتی برای مردم زابل ایجاد شد که این مردم را مجبور به کوچ به گلستان و خراسان نمود . در همان سال دولت ایران طرحی با ژاپنی ها برای حل این مشکل اجرایی کرد که حفره های طبیعی که به چاه نیمه معروف هستند را از آب هیرمند پر کنند و با این طرح توسط 4 چاه نیمه مقدار 6/1 میلیارد متر مکعب آب ذخیره شد . که آب زابل وقسمتی از  آب شرب زاهدان نیز تامین شد . تا اینکه بند کمال خان بر روی رودخانه هیرمند به مشکلات زیاد داخلی در سال 1400 آبگیری و رئیس جمهور وقت آقای اشرف غنی اعلام کرد که  اگر ایران آبی بیشتر از حقابه توافق شده در معاهده 1351 که مقدار 820 میلیون متر مکعب در سال است آب بخواهد باید در ازاء آن نفت بدهد . پس از این سخنان و افتتاح بند کمال خان مشخص شد که مسیر رودخانه هیرمند تغییر کرده است و حتی اگر سد و بند ایجاد شده روی هیرمند سرریز کند دیگر آبی به سمت ایران هدایت نمی شود  . سیلاب و سرریز آب  به سمت گوده زره  محلی در مرز پاکستان و افغانستان جاری می شود  که این یک تخلف آشکار بود و باعث نابودی تنوع زیستی گیاهی و جانوری در پایاب شد . نکته جالب در احداث بند کمال خان اینکه سیمان آن توسط خود ایران تامین و در اختیار کشور افغانستان قرارداده شد . در اصول سد سازی بنا بر این است که جریان پایه رودخانه حفظ و سد برای کنترل و ذخیره سازی سیلاب احداث شود ولی متاسفانه احداث سدها باعث عدم پرداخت حقابه ها هم در داخل و هم در سطح بین المللی گردیده است . برای مثال کشور ترکیه در حال احداث 90 سد بر روی رودخانه ارس  می باشد که در آینده ایران ،جمهوری آذربایجان و ارمنستان به مشکل کمبود آب در این ناحیه خواهند خورد . در سال های اخیر ترکیه این بحران را در رودخانه یوسفعلی برای کشور گرجستان و در پروژه گاپ برای عراق و سوریه بر روی روخانه های دجله و فرات ایجاد کرده است . در اینجا نقش سازمان ملل جهت نظارت بر عهدنامه و کنوانسیون مهم بوده که متاسفانه این اتفاق رخ نداده و سازمان ملل هیچ عکس العملی در این موارد از خود نشان نداده و نخواهد داد . در ظاهر هم طالبان اعلام میدارند که ما به عهدنامه 1351 پایبند هستیم ولی آبی وجود ندارد که حقابه هیرمند را پرداخت کنیم ولی در عمل سد کجکی پر شده و حتی سرریز نیز کرده ولی با انحراف مسیر آب به گوده زره رفته است . در این میان نیز ایران در این منطقه فقط بر یک منبع تامین آب تمرکز کرده است که الان شاهد خشکسالی و حتی نبود آب آشامیدنی در این استان هستیم . باید برای تامین آب شهرها از چند منبع متنوع استفاده کرد . برای آب شرب این استان از شیرین سازی آب دریای عمان می توان استفاده کرد ولی برای کشاورزی و زندگی باید هامون زنده شود . یکی دیگر از کارهای غیر کارشناسی دولت ایجاد شبکه آبیاری زهکشی در این منطقه بود که باعث شد اندک رطوبت مانده هامون نیز از بین برود . این عمل غیر کارشناسی به سیستان ختم نشده برای مثال دریاچه ارومیه، خوزستان و منطقه کمجان در استان فارس نیز قربانی عملیات آبیاری زهکشی شده اند . برای رفع این مشکلات ما باید به قوانین طبیعت احترام گذاشته و جانمایی توسعه شهری را براساس این قوانین برنامه ریزی کنیم . در مورد این تنش آبی ایجاد شده ابتدا باید  دولت حاکم افغانستان را با فشار وادار به پایبندی به عهدنامه نمود و این کشور را به  در زمینه انرژی به خودمان وابسته کنیم تا بتوان در این موارد از اهرم فشار استفاده نمود . بحث دیگری که باعث بحران آبی در ایران شده نرخ رشد بالا ایران در 40 سال اخیر می باشد از 35 میلیون به 85 میلیون نفر رسیده  وطرح اسکان 20 میلیون نفر در حاشیه دریا های جنوبی اجرایی نشده و عدم جانمایی درست صنایع آب بر در مناطق خشک و مرکز کشور  و در افق برنامه 1400 پیش بینی جمعیت 60 میلیون نفر بوده که اکنون 85  میلیون نفرشده به غیر مهاجرین افغانی و عراقی و ... .عدم تصفیه فاضلاب که باعث آلودگی دریا شده و هم باعث کمبود آب در آبخوان ها می گردد چون با تصفیه و بازگرداندن به چرخه آبی می توان کمبود تراز آبخوان را جبران نمود . در انتها به جمع بندی مراتب به شرح ذیل می پردازیم . سوءمدیریت دولت جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر باعث  بحران آب در ایران شده است به صورتی که این بحران به آن طرف مرزها نیز کشیده شده است :

1)      به دلیل ناتوانایی در سیاست خارجی تنش آبی بین ایران و افغانستان بالا گرفته و تالاب هامون در حال نابودی کامل می باشد .

2)      عدم اجرایی شدن برنامه چشم انداز 1400.

3)      جانمایی نادرست صنایع آب بر در مناطق خشک و مرکز کشور .

4)      عدم رعایت حقابه تالاب ها هم در داخل و هم در سطح بین المللی .

5)      اجرای طرح شبکه آبیاری  زهکشی که باعث از بین رفتن حتی رطوبت زمین نیز شده است .

6)      عدم برنامه ای مدون برای تصفیه فاضلاب و پساب ها و برگرداندن به چرخه آبی .

موارد نقص :

1)      نقص ماده 45 و 50 قانون اساسی

2)      نقص قانون آیین نامه نحوی حفاظت، احياء و مديريت تالابهاي كشور مصوب سال 1394

3)      نقص قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست: مصوبه 28/ 3 / 1353 و اصلاحیه 24/ 8 / 1371

4)      نقص منشور حقوق شهروندی ماده  112 و ماده 113

5)      نقص ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر  

نماینده ویژه ایران در امور افغانستان در ارتباط با رابطه دو کشور همسایه تصریح کرد: «ما فارغ از این‌که دو کشور همسایه هستیم با یک مرز طولانی مشترک، و دارای مشترکات دینی و مذهبی یک رابطه و کهن تاریخ بین دولت، حوزه تمدنی، از منظر اقتصاد و تجارت افغانستان یک بازار تجارت خوب در حوزه صادرات ماست، به‌عنوان یک بازار باید بر رویش حساب کنیم و توجه کنیم و ساختارها و قوانین متناسب با توسعه روابط تجاری و اقتصادیی را باید ایجاد کنیم، در بین کشورهایی که ما صادر می‌کنیم جزو کشورهای اول است، در طی سال گذشته میزان روابط تجاری دو کشور عدد ۱.۸ میلیارد دلار بود، در حالی که افغانستان بیش از ۷۰ درصد درآمدهایش که عمدتاً درآمدهای خارجی بود از بین رفت، اما ما در بین کشورها رقم اول را داریم در مسئله تجارت غفلت نکردیم. به گفته‌ وی افغانستان می‌تواند به‌عنوان یک اقتصاد مکمل برای ایران عمل کند به این معنا که افغانستان دارای ذخایر و معادن بزرگی است، در حوزه کشاورزی هم همین‌طور از لحاظ سرزمینی و آبی بسیار غنی است، امروز کشورمان در زمینه صنعت فولاد می‌خواهد در سال ۱۴۰۴ پنجاه و پنج میلیون تن فولاد تولید کند نیازمند به سنگ آهن است، که افغانستان بهترین معادن سنگ و آهن را دارد.

در این راستا، امیر خان متقی، وزیر امور خارجه طالبان، در حاشیه همایش ویژه افغانستان در اندیشکده مطالعات راهبردی اسلام‌آباد، در جمع خبرنگاران اظهار داشت که این گروه حقآبه ایران را به رسمیت می‌شناسد و هرگز خواستار ایجاد مشکل برای ایران نیست.هیاتی به ریاست امیر عباس هویدا نخست وزیر وقت ایران به کابل رفت و در اسفند ۱۳۵۱ قراردادی را با محمد موسی شفیق در رابطه با آب هيرمند امضا کرد که در سال ۱۳۵۲ به تصویب پارلمان ایران هم رسید.مرزهای بین‌المللی ایران و افغانستان را در بخشی در سیستان رود هیرمند تشکیل می‌دهد. این مرز سالهای زیادی است، که مورد پذیرش دو همسایه قرار گرفته است؛ اما اختلافات زیادی بر سر چگونگی تقسیم آب هیرمند و دیگر حقوق مربوط به این رودخانه که از کوههای بابا در هندوکش سرچشمه گرفته و پس از طی ۱۱۰۰ کیلومتر به دریاچه هامون در سیستان می‌ریزد، هنوز بحث انگیز است.
مشکل آب کشاورزی یکی از مسائل دیرینه بین کشاورزان است؛ و هنگامی‌که آب رودخانه‌های در داخل یک کشور در جریان داشته باشد، حل مسئله تقسیم آب از طریق قانون ملی و یا عرف نسق زراعی نوعاً بدون مشکلی قابل حل است؛ ولی رودخانه‌هائی که مورد استفاده دو و یا چند کشور باشند و به اصطلاح بین‌المللی باشند غالباً مشکل زا و نیازمند یک مقاوله نامه و قراردادهای رسمی دو کشور است که اکثراً هم نیازمند تصویب در قوه قانونگذاری دو طرف است.مسئله هیرمند هم از این قاعده مستثنی نیست و سابقه بیش از یک قرن را دارد؛ و در مقطعی، بعد از آنکه قضیه سرحد ایران در بلوچستان با خان کلات (و در حقیقت حکومت انگلیسی هند در قرن نوزدهم) فیصله یافت مطرح شد؛ و جنبه‌های عملی آن از هنگامی آغاز شد که کمیسیون حَکَمیّت مرزی با توافق دو کشور، با حَکَمیّت «ژنرال فردریک گلداسمیت» تشکیل شد. ژنرال گلد اسمیت همان کسی بود که در قضیه بلوچستان به ضرر ایران داوری و حکمیت نموده بود. در سال (۱۲۵۱ ش) گلداسمیت تصمیم گرفت مرز میان ایران و افغانستان را در سیستان، روی شاخة اصلی رود هیرمند قرار دهد، بی آنکه در مورد چگونگی تقسیم آب و حقوق دو همسایه تصمیمی بگیرد و توصیه‌ای بکند. تنها مورد اشاره به رود هیرمند در حکمیت مزبور عبارت ذیل است:باید کاملاً درک شود که هیچ کاری از سوی دو طرف نباید صورت گیرد که نتیجة آن دخالت در آب مورد نیاز برای آبیاری دو طرف باشد. البته دخالت از دو طرف در تأمین آب مورد نیاز همواره در دو کرانة بصورت توافق مشترک صورت پذیرفته است. این موافقت نامه گرچه اختلافات مرزی را در ناحیه مزبور به پایان بُرد؛ اما اختلافات مربوط به چگونگی استفاده از رودخانه هیرمند از اینجا شکل گرفت. تغییر مسیر رودخانه در «دلتا» در سال ۱۸۹۶ سبب بروز اختلافاتی تازه شد. حکمیت انگلیس بار دیگر درخواست شد. در اوایل (۱۹۰۵) میلادی ۲۰ فروردین برابر با ۱۲۸۲خورشیدی، سرهنگ هنری مک ماهون در رأس هیأتی به عنوان حَکَم طرفین تعیین شد. در ابتداء مک ماهون تصمیم گرفت آب هیرمند را میان دو طرف به صورت مساوی تقسیم کند دوباره این تصمیم را تغییر داد و دو سوم آب هیرمند را در دلتا به افغانستان و یک سوم را به سیستان ایران داد.این تقسیم بندی هم نتوانست مشکل را حل کند و همواره اختلافات وجود داشت و رعایت سهم بندی نمی‌شد. ایرانیان این تقسیم بندی را غیرقابل قبول دانستند و از تصویب آن سرباز زدند.با فرا رسیدن تابستان ۱۹۰۵ با کمیاب شدن آب هیرمند در سیستان، افغانها ده نهر جدید، از شاخه اصلی منشعب کردند. در حکمیت مک ماهون هرگونه دخالت در آب هیرمند، از سوی دو طرف ممنوع بود. امّا از آنجا که حَکَمیت وی به تصویب دو طرف نرسیده بود، حکمیت ماهون نتوانست دراین برخورد کاری کند. به هر حال این اقدام اختلافات دو طرف را تشدید نمود.ایجاد کانال‌های انحرافی و ساختمان دو سد بزرگ ـ سد مخزنی کجکی و سد انحرافی بغران ـ در افغانستان در سال ۱۳۲۸ سروصدای زیادی میان ایرانیان به راه انداخت و موجبات اعتراض ایران را فراهم نمود. دولت افغانستان در جواب اعتراض، اظهار داشت که ایجاد کانال‌ها، به آبی که به مرز بایدبرسد، نقصان نمی‌رساند.دولت ایران اظهارات مذکور را نپذیرفت. در نتیجة میانجی گری ایالات متحده آمریکا، دو کشور سرانجام نمایندگان خود را برای گفتگو به واشنگتن فرستادند. اما این گفتگوها به نتیجه‌ای نرسید. اختلافات تا اسفندسال۱۳۵۱ ادامه یافت تا عاقبت موضوع حقّابه از رود هیرمند دوباره به وساطت کشید. در ان زمان کمونیست‌ها در افغانستان روز به روز نفوذ و حضور بیشتری پیدا می‌کردند، هم شاه ایران و هم دولت آمریکا مایل بودند که اختلافات کوچک موجب دور شدن افغانستان از ایران نشود؛ لذا آمریکا میانجیگری کرد و یک هیئت بی طرف متشکل از رئیس ادارة آبیاری شیلی، مهندس مشاوری از ایالات متحده آمریکا و یک مهندس از اداره منابع آب کانادا تشکیل شد. در نتیجه قضاوت هیئت بی طرف مذکور، از این قرار بود که ۲۲ متر مکعب در ثانیه از آب هیرمند در منطقة دلتا، از آنِ ایران باشد که در اثر اعتراض ایران ۴ متر مکعب به آن اضافه شد. بدین ترتیب سهم ایران به ۲۶ متر مکعب در ثانیه از آب رودخانه هیرمند بالغ شد.

رودخانه هیرمند کجاست؟

رودخانه هیرمند با حوضه آبریز ۱۵۰ هزار کیلومتر مربع از کوه بابا درافغانستان سرچشمه می‌گیرد و پس از طی ١٠٥٠ کیلومتر به دریاچه هامون در منطقه سیستان ایران می‌ریزد. شیب جنوبی ارتفاعات افغانستان واقع در بخش‌های نیمه مرکزی و جنوبی این کشور منبع اصلی تامین آب رودخانه در طول سال است که در دو شاخه اصلی آن هیرمند و ارغنداب جاری است؛ دو سد عمده افغانستان، «ارغنداب» و «کجکی» در همین ناحیه احداث شده است که حوضه آبریزی وسیع تر از۵۰ هزار کیلومتر مربع دارند. بخش سفلای(پائین دست) هیرمند که تشکیل دهنده دلتای رودخانه در ناحیه سیستان است، گستره ای به وسعت ۱۸ هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع دارد که ٤٠ درصد آن در خاک ایران است. جهت جریان هیرمند بعد از بند کمال خان در ناحیه دلتا به سمت شمال است که در بند کوهک به دو شاخه «پریان مشترک» و «سیستان» تقسیم می شود؛ اولی وارد دریاچه هامون پوزک و دومی وارد هامون هیرمند می‌گردد؛ رود هیرمند در قسمتی از مسیرخود پس از بند کوهک مرز میان ایران و افغانستان را تشکیل می دهد.

حوضه رودخانه هیرمند و زیرساخت های اصلی آن

بارش در ناحیه دلتا بسیار کم و تبخیر بالاست و آب مورد نیاز آن تماماً از رود هیرمند تامین می شود؛ بالا بودن میزان تبخیر و اتلاف زیاد آب بر اثر آن در منطقه دلتای هیرمند سیستان ایران و چخانسور افغانستان میزان آب مورد نیاز برای هر هکتار زمین کشاورزی در این قسمت را به شدت افزایش می‌دهد؛ از سویی دیگر نیز رود هیرمند دارای رژیم آب دهی متغیر در طول سال است به گونه‌ای که ۸۴ درصد جریان آب رودخانه مربوط به ماه‌های بهمن تا خرداد است. همچنین میزان آبدهی رودخانه در سال‌های مختلف به شدت تغییر می‌یابد. اختلافات ایران و افغانستان بر سر حقابه مختص به امروز و دیروز نیست بلکه تاریخچه آن به زمان شکل گیری مرزهای شرقی ایران با دخالت انگلیسی‌ها باز می‌گردد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.